سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
علمی-فرهنکی-هنری-ورزشی

شـکی نیـست کـه هـمـه افراد در زندگی خود حتی یک بار هم که شده دروغ گفته اند. شـایـد دروغ مصــلحتی باشد، اما به هر حال همه دروغ می گویند و یا دست کم از باز گو کردن حقیقت خودداری می نمایند

 

در حدود سن 4 تا 5 سالگی، زمانیکه کودک نحوه استفاده از زبان را فرا می گیرد، دروغ گفتن را شروع میکند. در ابتدا دروغ هایی که کودک به زبان می آورد، از روی بد اندیشی و سوء نیت نیست و تنها قصد دارد تا مانند مسائل دیگر، دروغ گویی را نیز تجربه و آزمایش کند. به تدریج کودک با ماهیت دروغ آشنا شده و در موقعیت های بعدی برای اینکه از دردسرها فرار کند و به چیزهایی که می خواهد برسد، از دروغ استفاده می کند.


برخی از انواع دروغ ها وجود دارند که در فرهنگ ما با نام دروغ های "مصلحتی" مشهور هستند. از آنجایی که بیان آنها صرفاً برای حفاظت از فرد می باشد، نمی توان ایراد چندانی به آنها وارد ساخت. مشکل اصلی در مورد افرادی مطرح می شود که هم در مورد مسائل کوچک و هم در مورد مسائل بزرگ دروغ می گویند.


از نظر آسیب شناختی اجتماعی، به این افراد لقب "کذاب" داده می شود. آنها به این دلیل دروغ می گویند که بتوانند از خودشان محافظت کنند، در نظر دیگران موجه جلوه کنند، از نظر اقتصادی و اجتماعی پیشرفت نمایند، و نهایتاً از تنبیه و مجازات خود را مصون نگه دارند. در اکثر موارد افرادی که مورد فریب این گروه قرار می گیرند به خوبی می دانند که این افراد صرفاً در حال گمراه کردنشان هستند و از اینرو به حال آنها تاسف می خورند.


اما یکی دیگر از گروههایی که مشکلات بیشتری را برای دیگران ایجاد میکند، آن دسته ای است که به طور بی رویه و بدون هیچ پیش زمینه ذهنی دروغ می گویند؛ آنها این کار را تنها برای رسیدن به مقاصد شخصی انجام می دهند. این افراد از نظر روان شناسی مبتلا به اختلالی با نام "جامعه ستیزی" هستند و در عین حال تمایلات ضد بشری نیز در آنها به وفور به چشم می خورد. تنها قوانین مصوب جامعه می تواند جلوی این دست افراد را بگیرد.


دروغ معمولاً با گذشت زمان اوضاع را برای فرد دروغگو بدتر می کند. اگر بتوانند از مهلکه ای که با دروغ گفتن برای خود ایجاد کرده اند، جان سالم بدر برند، این امر سبب میشود تا راه دروغ گفتن های آینده به روی آنها باز شده و در آینده، باز هم دست به انجام چنین کاری بزنید. آنها برای جلوگیری از لو رفتن دروغ اولی، باید دروغ های بیشتری را سر هم کنند.


زمانیکه صحبت از راست گویی به میان می آید، باید از نظر علمی برای افراد مختلف، استانداردهای متفاواتی را قائل می شویم. برای مثال از یک سیاستمدارد انتظار صداقت کمتری داریم تا یک دانشمند. ما در مورد کسانیکه مشغول به امر مطالعه و تحقیق هستند دورنمایی از خلوص و صداقت در ذهن خود ترسیم می کنیم و توقع نداریم که ما را فریب دهند، اما به طور باطنی مثلاً به سیاستمداران حق می دهیم که حداقل برای اینکه بتوانند در انتخابات پیروز شوند، تا حدودی بر روی حقایق شخصی در پوش بگذارند.


اما به راستی ما چرا افراد کاذب به ویژه انواع جامعه ستیز آنها را دوست نمی داریم؟ این مسئله بر می گردد به مقوله اعتماد. زمانیکه فردی دروغ میگوید، باعث گسستن پیوندهای انسانی میان خود و دیگران می شود. این پیوندها، همان توافق های مطرح نشده هستند که هر فرد موظف است در برخورد با دیگران آنها را رعایت کند. همه انتظار داریم همانطوری که ما با دیگران برخورد می کنیم، آنها نیز به همان شیوه در مقابل ما عکس العمل نشان دهند. در اکثر موارد دروغ های بزرگ و جدی سبب میشوند که ما دیگر نتوانیم به فرد مقابل اعتماد کنیم.


از آنجایی که هنگام دروغگویی، مقوله اعتماد و اطمینان در معرض خطر قرار می گیرد، بهتر است که فرد کاذب حقیقت را به سرعت آشکار کند. این امر یکی از بهترین راهها برای مراقبت از اعتماد به شمار می ورد. اگر حقیقت را تنها زمانیکه تحت فشار قرار بگیرد به زبان بیاورد، آنوقت جلب اعتماد مجدد خیلی سخت تر خواهد شد.


یکی از مهمترین پیغام هایی که والدین در مورد دروغ گفتن باید به بچه های خود آموزش دهند، این است که خودشان همیشه رو راست و صادق باشند و از فرزندانشان هم بخواهند که رفتار مشابهی در مقابل آنها داشته باشند. باید به بچه ها گوشزد کنید که فقط می خواهید حقیقت را بشنوید و اصلاً کاری ندارید که عمل آنها تا چه حد بد بوده. باید متوجه باشد که هر چقدر هم که اوضاع وخیم شود، باز هم خیلی بهتر از این است که شما را فریب دهد. به او بگویید که ارزشمند ترین و مقدس ترین نعمت رابطه شما از اعتمادی که نسبت به هم دارید، سرچشمه می گیرد.


تمام پیش فرض هایی که در قسمت بالا به آنها اشاره کردیم، زمانی معنا پیدا میکنند که شما متوجه شوید طرف مقابل در حال دروغ گفتن است؛ برخی از افراد آنقدر در دروغ گفتن حرفه ای هستند که شاید مدت زمان زیادی طول بکشد که ما متوجه شویم آنها دروغ گفته اند.


در چنین شرایطی چگونه می توانیم تشخیص دهیم که گمراه شده ایم؟ در این زمینه هیچ راه محفوظ از خطا و شکستی وجود ندارد، اما اغلب سر نخ هایی هست که در صورت مشاهده در رفتار و حرکات فرد مقابل می توانیم به آنها مشکوک شویم:


پرهیز از ارتباط چشمی: معمولاً زمانیکه مشغول مکالمه هستید، طرف مقابل تقریباً باید نیمی از کل مدت زمان گفتگو، با شما ارتباط چشمی برقرار کند. اگر دیدید که ار تباط چشمی وجود ندارد و یا زمانیکه به جای معینی می رسد، سرش را پایین انداخته و زمین را نگاه می کند، می توانید شک کنید که در حال دروغ گفتن است.


تغییر تن صدا: تغییر در لحن صحبت کردن و یا میزان گفته ها میتواند به عنوان نشانه هایی از دروغ گفتن به شمار رود. در این حالت فرد در جمله های خود به طور متناوب از "اوم" و یا "اِاِاِاِ" استفاده می کند.


حرکات بدن: دور کردن بدن، پوشاندن صورت و یا دهان و تکان دادن بیش از اندازه دست ها و پاها نشاندهنده دروغ هستند.


حرف های ضد و نقیض: بیان عباراتی که نه تنها با یکدیگر همخوانی ندارند بلکه متناقض همدیگر نیز هستند، می توانند شما را مشکوک کنند.


اگر شما عادت کرده اید که تمام مدت حتی در مورد مسائلی که مهم نیستند هم دروغ بگویید، مطمئن باشید که در نهایت -- اگر تا به حال این اتفاق برایتان روی نداده باشد -- دچار مشکلاتی در روابط، مسائل اقتصادی و قانونی خواهید شد. ابتدا باید دلیل این امر را که اصلاً چرا دروغ می گویید، پیدا کنید و سپس در پی جبران این رفتار مخرب برآیید. اگر احساس می کنید که از درون نیاز به فریب دادن دیگران دارید، باید حتما با یک روانشناس مشاوره کنید




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
جمعه 89 اردیبهشت 24 :: 12:27 عصر
نیما